1398/287547
امیر حسین حسنی
1400/1/5
در ابتدا باید با این پرسش شروع کنیم که قهرمان کیست و چه می کند؟
قهرمان شخصیت اصلی داستان یا فیلم است که علیه ظلم می جنگد و دشمنان را مغلوب می کند. به همین خاطر همه او را دوست دارند و می خواهند جای او باشند. قهرمان از گذشته های دور در دل داستان ها ریشه دوانده ، اما امروزه کمتر شاهد فیلم های قهرمان محور هستیم و بر عکس شخصیت ضد قهرمان است که در داستان ها و فیلم ها جا باز کرده است. شخصیتی که اتفاقا قرار نیست کار نیکی انجام دهد و اعمال او شرورانه است. اما با این حال ما به او حق می دهیم . نمونه عیانش در فیلم متری شش و نیم( که اتفاقا این فیلم هم محبوب ترین فیلم جشنواره سی و هفتم شد) شخصیت ناصر خاکزاد با وجود این که یک قاچاقچی تمام عیار است، اما اعدام اش مخاطب را ناراحت می کند.
جشنواره امسال با دو فیلم نشان می دهد که دوره قهرمان پروری تمام نشده و هنوز می توان یه قهرمان امیدوار بود.
در فیلم شنای پروانه، داستان قهرمانی است که برای نجات برادر خود از ننگ بی آبرویی تلاش می کند و برای کشف حقیقت موانع زیادی را از راه بر می دارد و در نهایت به حقیقتی می رسد که نگرش او را تغییر می دهد. در فیلم درخت گردو قهرمان فیلم پدری است که زندگی اش را در بمباران شیمیایی سردشت سال 66 از دست می دهد و با وجود تمام سختی هایی که متحمل می شود دست از تلاش این بار برای پیدا کردن دختر خود بر نمی دارد.
در هر دو فیلم قهرمان برای احقاق حق خود و ریشه کن کردن ظلم تلاش می کنند. این تلاش سخت و جان کاه است، حتی در این راه خودش آسیب می بیند، اما دست نمی کشد و در آخر تحسین مخاطب را برمی انگیزد. لازمه قهرمان بودن، رنج کشیدن است. رنج معنای زندگی است و قهرمان برای تغییر در زندگی است که می جنگد و بر خلاف ضد قهرمان که امیدی به اصلاح جامعه ندارد، قهرمان تلخی ها را می بیند و دست به عمل می زند. قهرمان یک الگو است برای مخاطب که او هم برای اصلاح جامعه اش تلاش کند و در عصری که ضد قهرمان ها محبوب تراند، چقدر به قهرمان نیاز داریم و چقدر قهرمان کم داریم.
مرضیه گودرزی