جام جم البرز گزارش می دهد؛
رسول فلاح پور، دبیر تحریریه جام جم البرز
1402/3/24
اقتصاد اکثر کلانشهرها و در کنار آن اقتصاد کلانشهر کرج مصرف گراست. این مصرف گرایی محض، مسئولین را به دنبال راهکاری برای نحوه توزیع کالا و خدمات انداخته است. به طور یقین نحوه توزیع کالا وخدمات نقش بسیار ارزشمندی در جهت رفاه مصرف کنندگان و نقش مهمی در پایداری اقتصادی و حتی بازاریابی برای تولیدکنندگان شهری ایجاد می کند.
بازار چه های محلی با عناوین روزهای هفته، سال هاست که آن ها را می بینیم. این بازارچه ها به عنوان بازارهای محلی- منطقه ای از آن ها نام برده می شود. این نوع از محل های کسب، قریب به اتفاق بدون زیر ساخت و برنامه ریزی شهری به شکل فزاینده ای به مردم سرویس می دهند.
حجم بالای سفر به منطقه گردشگری باغستان بسیار زیاد است. مردمی که برای استراحت در طول هفته و مخصوصا جمعه ها به آن جا می آیند و دیگرانی که برای خرید از جمعه بازار آن جا که به تازگی برپا شده است راهی این منطقه می شوند.
با این که منطقه گردشگری باغستان تا کنون ترافیک را به خود ندیده بود، اما روزهای جمعه و جمعه بازار آن باعث ترافیک در محله شده است. این ترافیک بی سابقه حتما باعث انسداد راههای اطراف می شود. با این که منطقه مجهز به پارکینگ بزرگی است، اما جوابگوی این همه مراجعه کننده نیست. همچنین باید یادآور شوم که از نظر دسترسی به حملونقل عمومی نیز زیرساختهای موجود پاسخگوی این حجم از مراجعهکننده را نداشته و عمدتا مراجعهکنندگان وسیله شخصی را ترجیح میدهند. در بررسی وضعیت این بازارها که معمولا در حاشیه شهرهای بزرگ شکل میگیرند، نقاط ضعف بسیاری را میتوان مشاهده کرد:
ضعف مدیریت ترافیک، ایجاد مزاحمت برای ساکنان محلهها و درهمآمیختگی ترافیک سواره و پیاده که حتما باعث کاهش امنیت پیاده خواهد شد. تغییرات هر روزه قیمت ها، کم فرشی، گران فروشی، نبود قیمت مشخص و ضابطه مند، از مشکلاتی است که این روزها به دلیل کاهش توان خرید مردم، آن ها را به امید خرید قیمت پایین تر به این منطقه می کشاند.
احمد قادری، فروشنده ای که تمام اجناس خود را بار وانت کرده می گوید: در این گرمای زیاد مجبور هستیم تا شب در این بازارچه ای که نه سقف دارد و نه هیچ گونه وسایل بهداشتی سر پا بایستم تا بلکه روزی خانواده ام به نوعی در بیاید.
قادری می افزاید: ما برخی از کالاها را روزانه خریداری می کنیم. بنابراین قیمت برخی از کالاها تغییر کرده است. خریدار نمی داند، به تصور این که در بازارچه جمعه خرید می کند توقع دارد که اجناس را ارزانتر بخرد. گناه ما چیست؟ بعضی مواقع بین ما و خریدار ممکن است درگیری لفظی نیز پیش بیاید.
پروانه بیگلری که به همسرش در فرشندگی سیب زمینی و پیاز کمک می کند، می گوید: هوا گرم است. هیچ سرپناهی نداریم. بچه هایم را خانه گذاشته ام تا کمک حال همسرم باشم. خوب زندگی خرج دارد. شما تصور کنید برای این که امروز من و خانواده ام زنده بمانیم، احتیاج به یک مبلغ پولی داریم. خوب باید این پول در بیاید. البته این شامل حال تمام مردم است. شما به نوعی زحمت می کشید و ما به نوع دیگر، که البته سختی ما بسیار فراوان تر از شغل شما است.
پژمان اقماری، یکی از ساکنان این محله می گوید: اهالی محل به خاطرم ازدهام بیش از حد اتومبیل، خریداران و گردشگران و سر و صدا، از مسئولین خواستار رسیدگی فوری هستند. آن ها معتقدند ما جایی برای زندگی انتخاب کرده ا یم که خلوت و به دور از ترافیک و دود و دم باشد، اما چند مدتی است که وضع فرق کرده. همه ناراحت هستیم.