1398/287706
امیر حسین حسنی
1400/1/5
با طایفه ای از بزرگان در کشتی نشسته بودیم که در پشت سر ما قایقی واژگون و غرق شد و دو برادر در گرداب افتادند. یکی از همراهان به ملوان گفت:« اگر آن دو را نجات دهی، در ازای هر یک مبلغ پنجاه دینار به تو پاداش می دهم.»
کشتی بان در آب افتاد، اما تا بتواند یکی را نجات دهد، آن دیگری غرق شد. به ملوان گفتم:« به قیمت عمرش نمانده بود. به خاطر همین در گرفتن او تاخیری کردی و در آن دیگری تعجیل.»
ملوان خندید و گفت:« آن چه می گویی راست است. میل من برای نجات این بیشتر بود. چرا که وقتی تشنه و گرسنه در بیابان مانده بودم این مرد مرا سوار شتر کرد و به خانه رساند. اما آن مرد وقتی کودک بودم بر پشتم تازیانه زد.»
به نظر می رسد که این داستان به آیه 46از سوره فصلت اشاره می کند که: کسی که کرداری شایسته کند به نفع خود عمل کرده و کسی که بدی مرتکب شود آن عمل بر زیان خود او خواهد بود.
تا توانی درون کس مخراش
کندراین راه خارها باشد
کار درویش مستمند برآر
که تو را نیز کارها باشد
منبع: گلستان سعدی، باب اول، حکایت 35
نوشته و برداشت آزاد از: ایرج قنبری