چند تا کتاب توی قفسه داشتند با دانستنی‏ها و معلوماتشان به هم پز می‏دادند. کتاب آشپزی گفت: « من دستور غذاهای خوشمزه را به آدم‏ها یاد می‏دهم که بپزند و از خوردنشان لذت ببرند.

داستانک: کتاب

1398/287760

امیر حسین حسنی

1400/1/5

چند تا کتاب توی قفسه داشتند با دانستنی‏ها و معلوماتشان به هم پز می‏دادند. کتاب آشپزی گفت: « من دستور غذاهای خوشمزه را به آدم‏ها یاد می‏دهم که بپزند و از خوردنشان لذت ببرند.
کتاب آموزش رایانه گفت: « من به آن‏ها یاد می‏دهم که چطور از رایانه استفاده کنند.
کتاب داروهای گیاهی گفت: « من انواع گیاهان مفید و خاصیتشان را به آن‏ها معرفی می‏کنم؛ تا بخورند و بیمار نشوند.
بحث بین کتاب‏ها بالا گرفته بود که کتاب اقتصاد سرفه‏ای کرد و سینه‎‏اش را جلو داد و گفت: « خانم‏ها، آقایان! من به آدم‏ها یاد می‏دهم که چه طور پول دربیاورند تا اول شما را بخرند و بعد وسایلی را گفته‏اید.

راه حل
بهترین راه حل برای درمان بی‏خوابی نگاه کردن به صفحات کتاب درسی است.

جدیدترین اختراع من
کتاب سخنگو مهم‏ترین اختراع من است. شما هر صفحه از کتاب را که باز کنید خودش شروع به خواندن می‏کند. البته باید مواظب باشید که، کنار صفحات کتابتان نامه‏ی خصوصیِ سر کلاسی برای دوست بغل‏دستی‏تان ننوشته باشید. چون متاسفانه این اختراع هنوز صداخفه‏کن ندارد.


 

برچسب ها

??? ?? ?????

ارسال پیام

نام و نام خانوادگی

پست الکترونیک

توضیحات

جام جم البرز

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به جام جم البرز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

طراحی و تولید "شرکت برنامه نویسی آتـــــرین "