1401/496685
امیر حسین حسنی
1401/10/13
جام جم البرز: شاید این شعر معروف را شنیده باشید. سهراب سپهری می گوید: «آب را گل نکنیم، در فرو دست انگار کفتری می خورد آب»
شاعر لابد قدر آب را می دانست. می دانست که با آب باید کوزه ها پرشوند و نان ها خمیر. می دانست که پرنده ها خود را با آب می شویند.
شاید شما، بله شما هم قدر آب را بدانید. یعنی اگر وارد مکانی شوید که شیر آبش بی دلیل باز است، آن را نمی بندید؟ اگر ببینید شیر آب منزلتان خراب است و مدام آب از آن سرازیر می شود، به دنبال تعمیر آن نمی روید؟
اگرببینید پسر همسایه شلنگ آب را باز گذاشته یا ماشین را کف مالی می کند، تا بعد شلنگ آب را بگیرد روی ماشین، آیا به او چیزی نمی گویید و راحت از کنار آن رد می شوید؟
ما همگی می دانیم که زندگی بدون آب ممکن نیست. می دانیم که حتی پرنده ها هم بدون آب می میرند، و می دانیم که از آب آبی تر چیزی وجود ندارد. و ما همگی به این آبی زلال همان قدر احتیاج داریم که رگ های بدنمان به خون نیاز دارد.
می دانیم و می دانم که باید به آب احترام بگذاریم، این آب باید نان خشک فقیری را تر کند و گندم زارها را سرسبز!