1401/496924
امیر حسین حسنی
1401/11/30
قــبــل از آن کـــه حـــضـــرت مــحــمــد(ص) بـــه پــیــامــبــری بـــرگـــزیـــده شـــــود، ظــلــم و ستم همه جــای دنیا را فراگرفته بــود. شاهنشاهان ایران و امپراطور آن روم و چین و .... تا می توانستند به مردم ظلم می کردند. این قدرت های بــزرگ و کوچک سعی می کردند همیشه مــردم را در جهل و ناآگاهی نگه دارند. در آن زمان سرزمین عربستان نیز در تاریکی جهل و گمراهی فرو رفته بود. شاید مردم این نقطه از جهان از نادان ترین مردمان آن زمان بودند. این ها حتی دختران کوچک خود را زنده به گور می کردند. محمد که جوانی درستکار و راستگو بود، در میان همان مردم زندگی می کرد. آن حضرت به واسطه اخلاق خوب خود در بین مردم معروف شده بود و همه او را با این صفات می شناختند.
روزها و ماه ها و سال ها گذشت. حضرت محمد(ص) چهل ساله شد. روزی که او مثل همیشه در غار حرا مشغول عبادت خداوند بود، ناگهان صدایی شنید، صدایی که از میان غار برخاسته بود. حضرت محمد(ص) تعجبد کرد. آن صدا گفت:ای محمد! بخوان به نام خدایی که تو را از خون بسته آفرید. حضرت محمد(ص) نمی دانست چه بکند. آن صدا دوباره تکرار شد. حضرت جواب داد:چه چیزی بخوانم، من که سواد ندارم، چگونه بخوانم؟ و این چنین بود که اولین آیه های قرآن از طرف خداوند جهان برای پیامبر اسلامفرستاده شد. پیامبر از غار بیرون آمد و در حالی که احساس مسئولیت شدید می کرد. او مامور شده بود، تا پیام خداوند را به گوش مردم دنیا برساند. کاخ های ظلم و ستم را فرو بریزد، انسان ها را از گمراهی و نادانی نجات بخشد و مردم را به سوی حق و عدالت دعوت کند. جام جم البرز مبعث پیامبر مهربانی و عشق ،را بر همگان تبریک می گوید.
نویسنده:امیرحسین حسنی گرده کوهی