96/54
امیر حسین حسنی
1400/1/5
عملکرد ضعیف و کارنامهی «تقریبا هیچ» در حوزههای گوناگون، باعث شده که در انتخابات آتی، دولت نسبت به جلب آرای بدنهی مردم که تعلقی به انقلاب دارند و نیز طیفهایی که قائل به پیشرفت کشور با اولویت دادن به توان داخلی هستند امیدی نداشته باشد بنابراین به نظر میرسد دولت درپی جلب آرای طیفهایی است که به نوعی با انقلاب، زاویه دارند و نیز کسانی که نگاهشان برای توسعه کشور، به آنسوی مرزها و محو شدن در هاضمهی نظام سلطه است. بنابراین رویکردی که از سوی دولت درحال تشدید است؛ ایجاد یک خط تقابل بین «گفتمان دولت» و «گفتمان انقلاب و رهبری» است، به عبارتی دولت میخواهد نارضایتی بخشی از مردم _که عمدتاً به دلیل عملکرد ضعیف دستگاههای اجرایی حاصل شده است_ را با فرافکنی به گردن «انقلاب و نظام» بیندازد و با تحریک این گسلها و تهییج این نارضایتیها، از آب گل آلود برای خود رأی صید کند. احتمال دیگر از این ساختارشکنی و تقابل، این است که دولت با پیشبینی احتمالِ جدی باخت در انتخابات، شورای نگهبان را وادار به رد صلاحیتِ خود کرده و سپس بدون پرداخت هزینه و پاسخگویی به مردم، روغن ریخته را نذر نامزد جایگزین نماید. که با توجه به هوشیاری شورای نگهبان این سناریو، عملی به نظر نمیرسد. نشانه های این «تاکتیک انتخاباتی» در بیان و لحن برخی از سران قوه مجریه کاملاً مشهود است به گونهای که برای دامن زدن به این «دو قطبی» حتی از تحقیر و تمسخر طیف انقلابی و عناصر دلسوزِ نظام هم فروگذار نمیکنند و شخص رئیس جمهور نیز با کنایه و تعریضهای مستقیم و غیرمستقیم و البته مکرر، سعی در جداکردن حساب خود از «گفتمان انقلاب و رهبری» دارد؛ آنها میخواهند ذهن مردم را از ناتوانیِ دولت به سوی مسائل سیاسی و بازیهای زبانی سوق دهند تا بتوانند به زعم خود، رأی طیف مقابل را جذب نمایند! هرچند که با این عملکرد درخشان، این ترفند هم چندان کارساز به نظر نمی رسد؛ مگر آن که جبهه انقلاب با تدبیر نادرست و خودزنی، مانند انتخابات92 تبدیل به یار کمکی رئیس جمهور شود. آنها میخواهند با فضاسازی نادرست، به افکار عمومی وانمود و القاء کنند که رهبری در نقطهی مقابل دولت قرار دارد حال آنکه اگرچه دولت در بسیاری از موارد به سیاستهای کلان و مطالبات و تذکرات رهبری توجه چندانی نمیکند ولی رهبری همواره "رویکرد تعاملی، تکمیلی و هدایتگری" در جهت رفع معضلات مردم و پیشرفت کشور داشتهاند همانطور که نسبت به دولتهای قبل نیز چنین بوده و ایشان بارها به این مهم تصریح کردهاند. نمونه بارز آن در جریان مذاکرات هستهای و ماجرای برجام مشاهده شد که رهبری علیرغم نظری که داشتند حداکثر فضای لازم را برای دولت و تیم مذاکره کننده فراهم کردند و درعین حمایت، نقش هدایتگری برای حفظ منافع کلان کشور را به خوبی ایفا کردند اگرچه از سوی دولت، برخی از خطوط قرمز هم نادیده گرفته شد. این مطلب را با نکات فراوان دیگری میتوان تشریح و تحلیل و مستدل کرد اما از آنجا که مراد از این یادداشت نکتهی مهم دیگری است به همین مقدار بسنده میشود، نکته مهم آن است که نقش اصلی در دامن زدن به این «دو قطبی» را، برخی از دوستان انقلابی با نوشتهها، سخنان و انتشار کلیپهای جنجالی! بازی میکنند؛ لذا شایسته است با دوراندیشی، دقت نظر و جامع نگری مراقب باشیم تا در زمین و زمینهای که دولت برای صید آرای مردم ساخته است بازی نکنیم. بهتر است به جای تشدید این «دو قطبی ساختگی» که در فاصلهی اندک باقیمانده تا انتخابات، فایدهای جز برای دولت نخواهد داشت؛ با تمرکز بر «ناکارآمدی دولت» و ضرورت عبور از این شرایط برای حل «معضلات مردم» _بویژه مسائل معیشتی، اشتغال و رکود که در رأس مطالبات مردم و رهبری است_ دست به روشنگری بزنیم تا مردم با حضور هوشمندانه در انتخابات آتی، خود به بهترین پاسخ نسبت به وضع موجود دست یابند. امروز برای «روشنگری» استفاده از ادبیاتِ خشن یا مقابله به مثل، یا پرداختن به «حرفهای شعاری و تبلیغاتیِ دولت» در اولویت نیست چراکه «عملکرد دولتِ مستقر» خود گویای همه چیز میباشد، فقط کافی است به روشنی و به زبان عموم، طرح و شرح گردد و ضمن پرهیز از اختلاف و سایش در بین خانواده انقلاب، جلوی جوسازیهای کاذب و هیجانی نمودن فضای انتخابات، که با هدف ایجاد «شکاف بین مردم و انقلاب» _ و با پشتیبانی شبکه های ماهواره ای و مجازی_ در دستور کار خواهد بود، گرفته شود. ✍مهدی عسگری