96/321
مرتضی دهقان آزاد
1400/1/5
باز مست و دست افشان آمدم
سرخوش از سمت خمستان آمدم
امشب از هفت آسمان گل می چکد
از فراز کهکشان گل می چکد
می رسد از جاده های پر غبار
سبزپوش سرزمین انتظار
می درخشد آخرین نور رسول
آیه های عشق را شان نزول
می رسد قران ناطق نور ناب
مشرقی آیینه دار آفتاب
ای حضور آسمانی در زمین
معنی تفسیری حبل المتین
آخرین آیینه ایمان ما
چشم تو روشن ترین برهان ما
ای عصای موسوی در دست تو
مانده عیسی مات نازشست تو
نوح ها دریانوردان تواند
هرچه اسماعیل قربان تواند
ای سلیمان ها غلام قصر تو
صبح خیزان مانده در والعصر تو
آتش زرتشت ها را روشنی
ریشه سوز خرمن اهریمنی
ای زلیخاها کنیز کوی تو
یوسفان مبهوت حسن روی تو
بی حضورت روزهامان تیره است
چشممان بر جاده غم خیره است
حضرت خورشید ای آقای ما
گوش کن فریاد خلصنای ما
بی تو گل پژمرده در دامان باغ
خنده از لبها نمی گیرد سراغ
سینه ها از عشق خالی مانده است
قلبها در قحطسالی مانده است
ای چراغ حجت آباد خدا
آفتاب شرقی شیعه برآ
خسته ایم از قیصران قصرها
بندگی در بند بخت النصرها
چشم بگشا چشمه ای اعجاز کن
با طلوعت مشت شب را باز کن
تا طلسم شوم شب را بشکنی
شیشه آل لهب را بشکنی
تیغ تیز انتقام کربلا
از غلاف غیرتت بیرون بیا
بی تو هیچ آغاز و انجامی نماند
از مسلمانی بجز نامی نماند
دیده ما دیده یعقوب نیست
صبر ما همسنگ با ایوب نیست
ای شکفته یاس عشق از دامنت
بوی یوسف می دهد پیراهنت
راز پنهان بقیع فاطمه
شش جهت تا نه فلک را قایمه
ای قرار بیدلان بیقرار
ارث دار ذوالجناح و ذوالفقار
بی تو غرق انتظار و حیرتیم
ندبه خوان جمعه های غربتیم
یوسف پرمشتری تعجیل کن
شیرزاد حیدری تعجیل کن
واژه خورشیدی قاموس عشق
آبروی نام تو ناموس عشق
آسمان مسرور و مست یاد توست
روشن ازنور جمال آباد توست
با طلوعت نور حق تنزیل شد
سالروزعاشقی تحویل شد
ای فدای غیرت قرآنی ات
کشت ما را غیبت طولانی ات
بخش بخش میم و ها و دال و یا
حجت ابن عسکری مهدی بیا.
مرتضی دهقان آزاد