1398/276810
امیر حسین حسنی
1400/1/5
آرش فهیم
«درخونگاه» نمونه فیلم ساختن، بدون توجه به فرهنگ، هویت، تاریخ و جغرافیای یک کشور است. البته درام و روایت این فیلم نیز، پر حفره و نحیف است. اما آنچه «درخونگاه» را به موردی قابل مطالعه تبدیل کرده ادعای آن در بازنمایی مردم و جامعه ما در یک مقطع از زمان، بدون وجود روح آن زمانه و روحیه ایرانی است.
درست مثل فیلم «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری؛ آن فیلم هم یکسره در خانهای قدیمی و با معماری سنتی ترسیم شده بود و افرادی با پوشش و ظاهر بومی در آن حضور دارند، اما خلق و خو و خصلت آدمهای فیلم، هیچ شباهتی به ایرانیان در هیچ بخش از تاریخ و در هیچ کجای جغرافیای این سرزمین ندارد. این بار هم با فیلمی به نام «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسعدی مواجه هستیم که همه داستان آن در محلههای جنوب شهر تهران، در خانوادهای سنتی و به ظاهر مذهبی و در سال 1370 میگذرد. اما در این فیلم، نه تنها هیچ نقشی از هویت و فرهنگ و روحیات مردم در آن بخش از تاریخ ایران نمیبینیم، بلکه ناکجاآباد و نامردمی بیقواره به تصویر کشیده شده است که معلوم نیست از کجا آمدهاند! مشکل «درخونگاه»، بیماری اصلی سینمای امروز ایران است.