1398/287404
محمد تقی حسنی
1400/1/5
قسمت اول
مردم ایران در بهمن ماه از زندان آزاد شدند، از زندانی به بزرگی سرزمین مان. حکومت آمریکایی شاه، ایران را تبدیل به زندان مردم این سرزمین کرده بود. همه چیز در اختیار آمریکایی ها بود. آن ها هر کار که دلشان می خواست، می کردند. می زدند، می کشتند، می بردند، زندانی می کردند، شکنجه می دادند.
مردم ایران در بهمن 57 پس از مبارزه ای طولانی شاه و آمریکا را از سرزمین ایران بیرون انداختند و خود را از شر آن ها خلاص کردند و لذت آزادی را چشیدند.
البته لذت آزادی را آن پرنده ای درک می کند که سال ها و ماه ها در قفس بوده و از پشت میله ها به پرواز و آواز پرندگان آزاد چشم دوخته و حسرت کشیده باشد. چنین پرنده ای معنی اسارت را می فهمد و تنگی و سنگینی فضای قفس را احساس می کند. بر خلاف او، پرنده ای که هر زمان به دلخواه پر بگشاید و در آسمان آبی اوج بگیرد و آزادانه پرواز کند هیچ حس و حال و تصویر و تصوری از قفس و زندان نخواهد داشت. به خیال او، زندگی همیشه و برای همه چنین بوده و شکل دیگری نداشته و ندارد.
اما چنین نیست، هر روز قفس های زیبا، خوشگل و چشم نوازی ساخته می شود تا پرنده ها را در آن زندانی کنند.
نمی دانم تا به حال پرنده ای را در حال آزاد شدن از قفس دیده ای یا نه؟ خیلی تماشایی است! حیوان از خوشحالی نمی داند چه کار کند. قفس بال هایش را ضعیف کرده، با این حال به سختی می پرد. تعادلش به هم می خورد، اما تند و تند بال بال می زند و پرواز را به یاد می آورد و بعد دور می شود، دور دور، آن قدر که دیگر دیده نمی شود.
روز 22 بهمن، مردم ایران هم قفس تنگ نظام شاهنشاهی و آمریکایی را شکستند و پس از سال ها خود را آزاد کردند. شادی مردم ایران، در آن روز بی مانند بود، شاید تا آن روز چنین شاد نبوده اند. روز 22 بهمن 57 روز پیروزی انقلاب اسلامی و روز آزادی مردم ایران بود. آن روز قفس اسارت شکسته شد، اما قفس ها، قفس های به ظاهر زیبا و فریبنده هم چنان ساخته می شوند، باید هوشیار بود!
ادامه دارد