ایران و سینمایش، معکوس آمریکا و هالیوودش هستند؛ اینجا کمتر فیلمی بر پایه‌ی قهرمان‌پردازی ساخته شده است، چون قهرمانانی فراتر از پرده‌ی سینما متولد شدند، زیستند، قیام کردند و به شهادت رسیدند.

زره سلیمانی در مقابل زر و زور سفیانی

1398/287699

امیر حسین حسنی

1400/1/5

ایران و سینمایش، معکوس آمریکا و هالیوودش هستند؛ اینجا کمتر فیلمی بر پایه‌ی قهرمان‌پردازی ساخته شده است، چون قهرمانانی فراتر از پرده‌ی سینما متولد شدند، زیستند، قیام کردند و به شهادت رسیدند. به راستی! کدام کارگردانی توان آن را دارد که ولو اندکی از وسعت شخصیت شهید قاسم سلیمانی را به تصویر بکشد؟ سلیمانی قهرمان درامی الهی بود که با ابزار انسانی نمی‌توان او را بازآفرید. او یک بار زاده و جاودانه شد؛ حتی بزرگ‌ترین فیلم‌سازان داخلی و خارجی نیز تاب بازآفرینی او را نخواهند داشت.
برخلاف قهرمانان هالیوودی، قاسم سلیمانی جلوه‌ی آئین و مرامی است که گذر از نفس و ازخودگذشتگی برای دیگران را می‌خواهد و می‌سازد. او نماد و نمودار بزرگی یک ملت و توانایی بی‌نظیرش برای عبور از بحران‌های تحمیلی است. سلیمانی یک نفر بود که یک ملت در او تجلی می‌نمود. «او» پرچم همیشه برافراشته‌ی اعلان مردمی بود که از «من»های خود گذشتند و «ما» شدند.
اگر قهرمانان هالیوودی حاصل شعبده‌بازی بر پرده‌ی سینما هستند؛ در این سوی عالم، قهرمانانی نه در تاریکی سالن سینما بلکه از مسیر روشنایی ظهور کردند و ستاره‌ی ستیز با سیاهی شدند. تقارن جالبی است؛ در نیم‌قرن اخیر، هر چه خلق قهرمان جعلی و خیالی در فرهنگ آمریکایی بالاتر رفت، در ایران شاهد تولد قهرمانانی راستین بودیم. اغراق نیست اگر بگوییم؛ تعداد قهرمانان ملی ما در این سال‌ها از همه‌ی تاریخ دور و دراز کشورمان قبل از این ۴۰ سال بیشتر است. شاید قرن‌ها بعد، همه‌ی مطالعه‌کنندگان تاریخ، شگفت‌زده شوند که در کمتر از نیم قرن، جمع وسیعی از مردان بزرگ در این سرزمین پدیدار شدند که رستم اگر بود، در پای‌شان نوچگی می‌کرد. شاعری اگر بخواهد شاهنامه‌ای درباره‌ی این دوران بنویسد، باید ده‌ها جلد شاه‌کارنامه درباره‌ی بزرگانی چون سلیمانی، حججی و... بنویسد. رستم از هفت‌خان گذشت و سر دیو سفید را برید، اما سلیمانی و مردانش، دیو سیاه هفت‌سری را در هم کوبیدند که سر انسان‌ها را می‌برید.
 البته در همه‌ی انقلاب‌ها، مبارزان نستوهی خودنمایی کردند اما نسل آن‌ها چند سال بعد از انقلاب، از بین رفت. سیمون بولیوار و چگوارا فقط در اوج مبارزات انقلابی آمریکای لاتین آمدند و رفتند و بعد از مدتی که از آن خیزش‌ها گذشت، قهرمان دیگری در آمریکای لاتین برنخاست اما این هم از ویژگی‌های خاص جنبش خالصی چون نهضت انقلاب اسلامی است که حتی ۴۱ سال بعد از پیروزی نیز دلیرانی در آن بال و پر گرفتند که شور و شعور انقلابی‌شان از شهدای صدر انقلاب نیز عمیق‌تر و بالاتر بود. برای ما که «قاسم سلیمانی» را دیدیم، دیگر چمران و باکری و همت افسانه نیستند. نسل امروز فهمید که این نام‌ها فقط اسم بزرگ‌راه‌هایی در شهرها نیست، بلکه آن‌ها –همچون سلیمانی- مهندسان بزرگ‌راه‌هایی برای رسیدن به آبادی و آزادی و سرافرازی یک ملت در پیچیده‌ترین اعصار بودند.

 

برچسب ها

??? ?? ?????

ارسال پیام

نام و نام خانوادگی

پست الکترونیک

توضیحات

جام جم البرز

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به جام جم البرز است و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.

طراحی و تولید "شرکت برنامه نویسی آتـــــرین "