1399/287863
سعیده موسوی زاده
1400/1/5
جام جم البرز : امروز گلدان چینی مامان را که یادگاری مادرش بود که از مادربزرگم به او رسیده بود؛ شکستم. حواسم رفته بود به کارتون تام و جری که نزدیک بود موشه گیر بیفتد ولی با زرنگی فرار کرد؛ من هم از خوشحالی پریدم بالا و دستم خورد به گلدان. گلدان یک وری شد و من آن را توی هوا گرفتم. اما دوباره گربههه پرید و با یک خیز موشه را گرفت. من هم ترسیدم و گلدان از دستم ول شد و شکست.
حالا مامان عصبانی عصبانی است. تازه بابا هم که بیاید بدتر میشود، چون او هم اول صبح یکی از بشقابهای قدیمی را شکست.
مامان سرش را با دست گرفته است و دارد میرود که بخوابد. من هم صدای تلویزیون را کم میکنم آن قدر که خودم هم نمیشنوم و مجبورم حدس بزنم.
همین حالا بابا از سر کار آمد. من و بابا هر دو نگرانیم. مثل فیلمها نشستهایم، قورت قورت چایی میخوریم و در سکوت به هم نگاه میکنیم. بالاخره من بلند میشوم و چسب مخصوص چینی و تکههای گلدان و بشقاب را میآورم. بعد با هم کمک میکنیم و آنها را به هم میچسبانیم. وقتی کارمان تمام میشود چیزی شبیه یک لنگه کفش دیده میشود! یا من تکهها را عوضی دادهام یا بابا آنها را سر جایشان نچسبانده است.
در همین موقع مامان بیدار میشود. من و بابا پشت دیوار قایم میشویم و او با دیدن کاردستی ما از خنده غش میکند و میگوید: « اینو باید ببریم موزه حیفه مردم نبیننش»!
راه حل
به نظر من بهتر است کارخانهجات چینیسازی برای هدر نرفتن ظرفهای شکسته و استفادهی دوباره از آنها داخل بستههای ظرف یک عدد چسب بزرگ و یک راهنمای تصویری بگذارند. شکلهای جدیدی که میشود از تکههای یک ظرف شکسته ساخت.
اختراع جدید من
اختراع جدید من چینی نشکن است. این ظرفهای چینی هر کدام یک پوشش نرم از جنس ابر و پنبه دارند و در صورتی که بیفتند نمیشکنند. فقط مهمانها ممکن است فکر کنند که شما سر سفره بالش گذاشتهاید.