1398/287769
امیر حسین حسنی
1400/1/5
آرش فهیم
برای بسیاری جای شگفتی است که چرا به رغم عرب ستیزی نژادپرستانه خوانندگان ایرانی تبار لس آنجلس نشین، آن ها خودشان را در اختیار ارتجاعی ترین و ضدایرانی ترین خاندان عرب، یعنی آل سعود قرار داده اند؟ مگر همین ها «اسلام» را چون در سرزمینی عربی ظهور کرده است، تکفیر نمی کنند؟ آیا فقط پای پول در میان است و آن ها به خاطر چند دلار بیشتر، در برنامه تبلیغی سعودی ها مشارکت کرده اند؟ این اتفاق را می توان با یک مورد مشابه تاریخی مقایسه کرد و به نتیجه رسید:
این گروه، شباهت زیادی به «پارسیان هند» دارند. گروهی از ایرانیان زرتشتی که موقع ورود اسلام به ایران به هندوستان گریختند و تلاش نمودند تا آداب و مناسک باستانی خود را حفظ کنند، اما در عمل نه تنها ایرانی نماندند که اغلب، نقش حامی استعمارگران را داشته اند. مرحوم جلال آل احمد در کتاب «غربزدگی» درباره این گروه نوشته بود: «ما امروز پارسیان هند را از اخلاف آنان داریم که در سالهای استعمار هند بدجوری اعانت به ظلم انگلیسها کردند و اکنون نیز آریستوکراسی صنعتی هند را همچنان در قبضه دارند.»
مصداق جدید باستان گرایان ضدایرانی ، خوانندگان لس آنجلس نشین هستند. آن ها نیز همچون پارسیان دوران کهن، موقع انقلاب اسلامی از کشور گریختند و تلاش نمودند فرهنگ پهلوی و باستانی را در کشوری دیگر حفظ کنند. احتمالا اگر با آن ها صحبت کنیم، عشق و ارادت وافری به ایران باستان ، هخامنشیان، کوروش کبیر، زرتشت، عید نوروز و چهارشنبه سوری دارند –بگذریم از اینکه آهنگ های آن ها ربطی به فرهنگ و سنت ایرانی ندارد- اما علیرغم این تظاهر به باستانگرایی و وطن پرستی زبانی، به «آلت موسیقی» سیستمی تبدیل شده اند که دشمنی ریشه ای و نژادی با ایرانیان دارند. «پارسیان لس آنجلس» نیز همچون «پارسیان هند» دچار از هم پاشیدگی هویتی هستند و با وجود تعهدات ظاهری و زبانی، درواقع «ایرانی» محسوب نمی شوند. اقامت طولانی مدت در کشور یا کشورهایی در تضاد فرهنگی شدید با موطن اصلی، دور بودن از جهان بینی و سبک زندگی دینی که محرکه اصلی بازسازی فرهنگ ایرانی در طول تاریخ بوده است، از هم پاشیدگی خانواده که باز هم کانونی برای بازآفرینی و احیای فرهنگ و سنت هاست و ... از عوامل این تناقض و دوگانگی نزد خوانندگان لس آنجلسی است.
اما شاهد شیوع همین ویروس در داخل کشور هم هستیم؛ این بیماری فقط به گروه های ساکن خارج از کشور مثل خوانندگان لس آنجلسی محدود نمی شود. در داخل کشور نیز شاهد ظهور گروه هایی هستیم که اساسا ادراکی از وطن دوستی و عشق به میهن ندارند. هر چند این عده بسیار محدود و معدود هستند، اما خطر اصلی این است که این ویروس ، بیشتر در بین هنرمندان و نخبگان فرهنگی در حال گسترش است. رفته رفته قشری از هنرمندان در فضای فرهنگی کشورمان درحال جاگیری هستند که اساسا عشق و تعهد به سرزمین مادری را حرف مفت و مزخرف می پندارند! مثلا شرکت کردن فلان بازیگر در جشنواره ای ملی را ننگ می دانند اما برای جشنواره ای بیگانه سر و دست می شکنند! عکس قهرمانان پوشالی یا اسطوره های کوچک خارجی را با افتخار به دیوار اتاقشان نصب می کنند اما ادای احترام به قهرمانان ملی (مثل قاسم سلیمانی) را تحمل نمی کنند. این ویروس حتی بین برخی از هنرمندان وابسته به نهادهای حاکمیتی نیز دیده می شود. مثل هنرمندانی که تبادل پیام هایشان با مجری یک شبکه ضدایرانی (من و تو) خبرساز شد.
ویروس انقطاع از اصل و پیوند و همذات پنداری با بیگانه -دشمن، یک خطر جدی است؛ «پارسیان لس آنجلس» درحال تکثیر هستند. فضای فرهنگی کشور، نیازمند یک ویروس زدایی (تغییر ساختار مدیریت) است.